حالت شب
منو
موضوعات
banner
Tahririe

افسانه‌های ترسناک ژاپنی در بازی‌ها پیله‌ کابوس‌وار نفرین آیا سایلنت هیل تاثیر گرفته از ادبیات اساطیری ترسناک ژاپنی است؟

366

اندازه فونت:

رضا قرالو

ژاپن فرهنگی غنی در افسانه‌سرایی، قصه‌های اساطیری ترسناک، نقاشی‌های وحشت‌آفرین و خلق جهان‌های هراس‌آور در قالب فرم‌های هنری متفاوت دارد. اگر بررسی دقیقی روی این موارد داشته باشیم، به پیشینه‌ای غنی خواهیم رسید. در واقع عنصر وحشت در فرهنگ و ادبیات ژاپنی، به همان اندازه ارزش و غنا دارد که شعر و ادبیات عرفانی در ایران گسترش و پیشینه‌ای پربار داشته است. از این جهت بسیاری از فرم‌های هنری ژاپنی با بهره گرفتن از این فرم روایی خاص با آن آمیخته شده‌اند و در دوران‌های «هیان»، «ادو» و «میجی» گسترش پیدا کرده‌اند. از نقاشی‌های تصویرگرانی مانند «هوکوسای» یا «یوشیتوشی» که قصه‌های ترسناک را تصویرگری می‌کردند تا موسیقی و ترانه‌هایی که براساس روایت‌های ترسناک قدیمی موسوم به «کایدان» (Kaidan) یا با تلفظی دیگر «کوآیدان» (Kwaidan) تنظیم شده‌اند و حتی تئاترهای سنتی ژاپن موسوم به «کابوکی» نیز، همگی تاثیر یافته از این داستان‌های ارواح و موجودات ماوراءالطبیعه با چهره‌هایی ترسناک‌اند. این ادیبات غنی و البته موسیقی و نقاشی پربار، به هنر مدرن امروزی ژاپن نیز راه یافته است. امروزه در فرم‌های سینمایی، انیمیشن و بازی‌های ویدئویی، شاهد حضور این عناصر و بسط و گسترش آنها در فرم‌های جدیدیم. داستان‌های ترسناک ژاپنی که در زبان ژاپنی «کایدان» یا «قصه‌های ارواح» نامیده می‌شوند، در شکل بین‌المللی با نام J-Horror شناخته می‌شوند و از نظر بسیاری از جزئیات و کلیات، با ترس و مدیوم‌های سینمایی و داستانی غربی فرق دارند. ترس ژاپنی، بیشتر روی «ترس روانشناختی»، «تعلیق» و «وحشت فراطبیعی» استوار است؛ یعنی ساختن اتمسفری بسیار افسرده‌کننده و ترکیب آن با عناصر ماوراءالطبیعه به منظور بازی دادن ذهن مخاطب. سینمای ژاپن در این زمینه بسیار غنی است؛ فیلم‌های ترسناک ژاپنی مانند «کوآیدان» ساخته‌ «ماساهیرو کوبایاشی» که جایزه‌ هیات داوران کن 1965 و نامزدی اسکار را برایش به ارمغان آورد و فیلم‌هایی مانند «حلقه» یا «کینه» که به موفقیت‌های فراوانی دست پیدا کردند، از آن جمله‌اند. این عناوین همگی از عناصر ادبیات کهن الگو گرفته و با دراماتیزه‌کردن جزئیات، فیلم‌هایی بس غنی و درجه یک شده بودند. در صنعت انیمیشن ژاپن نیز با چنین محصولاتی روبرو هستیم مانند انیمیشن «برزرک» یا انیمیشن «شهر ارواح» (SpiritedAway) از انیماتور مشهور «هایائو میازاکی» که انیمیشن‌هایش مملو از عناصر اساطیری و کهن ژاپنی‌اند. ویدئوگیم ژاپن نیز از قافله عقب نمانده است. در این متن خواهید خواند که عناصر ادبیات وحشت ژاپن تا چه اندازه، بازی‌های ترسناک ژاپنی و خصوصا بازی مشهور Silent Hill را سر و شکل و گسترش داده‌اند.

آژیر

برخلاف تصوری که از ژاپن داریم و آن را کشوری مدرن و تجددگرا تصور می‌کنیم، سرزمین آفتاب تابان به شدت متکی بر آئین‌ها و فرهنگ گذشته‌اش است. در بسیاری از صنایع پیشرفته، می‌شود ردپایی از گذشته‌ ژاپن یافت، مثلا شرکت بزرگ و مشهور بازی‌سازی نینتندو پیشینه‌ای 132 ساله دارد. این شرکت قبلا به جای بازی‌های ویدئویی و کنسول، اسباب بازی و ابزار بازی‌های فکری تولید می‌کرده است. حالا هم در بسیاری از صنایع مربوط به سرگرمی یا هنر، ردپای گذشته و آیین‌های ژاپنی دیده می‌شود، مثلا می‌توان گفت بخشی از صنعت انیمیشن ژاپن به نوعی تاثیر گرفته از سبک بصری مینیاتورهای کلاسیک یا قدیمی ژاپنی است. همینطور در بسیاری از این انیمیشن‌ها می‌شود به شکل پررنگی ردپای سنن و آئین‌های ژاپنی را دید؛ حتی اگر این انیمه‌ها به دنیاهای غربی یا فانتزی‌های غیرژاپنی مربوط باشند. صنعت بازی ژاپن نیز دقیقا چنین است. البته حالا موضوع بحث، بازی‌های ترسناک ژاپنی است. مجموعه‌ موفق Resident Evil یا مجموعه‌ Siren و Fatal Frame و البته Silent Hill  محبوب از این جمله هستند. به جز Siren که جهانش یک جهان کاملا ژاپنی و بسیار شبیه به فیلم‌های ترسناکی مانند حلقه و کینه است و Fatal Frame که داستان‌های ارواح ژاپنی را تعریف می‌کند، دو بازی دیگر در جهانی کاملا غربی اتفاق می‌افتند ولی آیا عنصر ترس و درونمایه‌ وحشت‌آفرین آنها نیز غربی هستند؟ رزیدنت‌اویل‌ها در آمریکا اتفاق می‌افتند و بسیاری از عوامل وحشت‌آفرین آنها برگرفته از روش فیلم‌ها و بازی‌های غربی است؛ مانند ترس‌های ناگهانی یا استفاده از محیط‌های واقعیِ نابود شده و تاریکی بیش از حد معمول ولی آیا به این فکر کرده‌اید که بسیاری از دشمن‌های بازی، شخصیت‌پردازی آدم‌ها و برخی جزئیات کاملا ژاپنی هستند؟ به جز زامبی‌ها، هیچ کدام از دشمن‌های بازی، جنبه‌ علمی کاملا منطقی ندارند. به‌خصوص دشمن‌های بزرگ بازی که همگی برگرفته از یک‌بخش مهم از داستان‌های ترسناک ژاپنی موسوم به کایجوهایند. کایجو یا غول‌های بسیار بزرگ، در فیلم‌هایی مانند گودزیلا نمود پیدا می‌کنند. در رزیدنت‌اویل‌ها هم تعداد زیادی از این هیولاهای عجیب و غریب را دیده‌ایم که در قالب غول‌آخرها ظاهر می‌شوند. غول‌هایی مانند نمسیس شماره‌ دوم، بسیاری از دشمن‌های شماره‌ ششم و غول‌های شماره‌ چهارم و البته به زودی، دشمنان ترسناک و جالب شماره‌ هشتم ولی مهمترین نکته این است که تمام این بازی‌ها هرکدام به نوعی در نقطه‌ای به فرهنگ ژاپنی و اساطیری این کشور وصل می‌شوند. این ویژگی موجب می‌شود آنها را با وجود فضاسازی غربی، بازی‌هایی استاندارد در گونه‌ وحشت غربی ندانیم. بسیاری از کسانی که معتقدند مجموعه بازی‌های سایلنت‌هیل به دلیل اتمسفر غربی، شخصیت‌ها و فضاساز‌ی‌شان کاملا غربی‌اند تا حدود زیادی اشتباه فکر می‌کنند. شاید به این دلیل که سایلنت‌هیل‌ها به دلیل نمادپردازی و جهان‌بینی استعاری‌شان، چندان فرم هنری روایی سنتی ژاپن را بروز نمی‌دهند. در حالی که به شکل عمیقی یک بازی ژاپنی، برگرفته از فرهنگ و سنن و داستان‌های اساطیری ترسناک ژاپنی‌اند. 

نفرین سکوت

سایلنت‌هیل نام شهری خیالی در آمریکاست. شهری کوچک و توریستی که در کنار دریاچه‌ای واقع شده و ظاهرا محلی برای زندگی آدم‌های معمولی در جهانی تیپیکال و آمریکایی است ولی قصه‌ این شهرِ غریب، فقط پیچیده‌ در لفافی از نمودهای غربی است. در حالی که اگر این جلد نازک را با بازی کردنش کنار بزنید، درون حفره‌ پیچ در پیچی از یک کایدان مخوف گرفتار می‌شوید. سایلنت‌هیل شهری نفرین شده است که در ظاهر و بعد از رخدادی مرموز، تخلیه شده یا ساکنانش به یک‌باره از آن رفته‌اند اما شهر، مثل برزخی ترسناک، مردم گناهکارش را درون بُعدی ناپیدا، نفرین شده و هولناک از خودش محبوس کرده است. هر مسافری که پایش به این شهر می‌رسد، (اگر گناهکار و راه گم‌کرده باشد) خود را گرفتار شهری می‌یابد که ساکنانی معدود و عجیب دارد و جای جایش پر است از موجوداتی ترسناک و غریب. شهر، مه گرفته و خیابان‌هایش از هر سویی که به جهان بیرون راه داشته باشد مسدود یا ویران شده است. در واقع هر کسی درگیر فضای سایلنت‌هیل می‌شود، خودش را گرفتار در اتمسفر و نفرین آن می‌یابد و او به گونه‌ای هم‌داستان با ساکنان گناهکار شهر شده است. البته که سایلنت‌هلیل‌ها از عناصر ترس غربی و آمریکایی نیز بهره برده‌اند؛ مثلا آیین‌های فرقه‌ای که ‌بخش بزرگی از هویت سایلنت‌هیل را تشکیل می‌دهند از داستان‌های ترسناک کهن غرب الهام گرفته‌اند یا مثلا در بازی سایلنت‌‌هیل 2، جیمز، شخصیت اصلی داستان، لباسی مانند لباس شخصیت اصلی فیلم «نردبان یعقوب» به تن دارد یا اشاره‌هایی به فیلم‌هایی مانند «بچه‌ رزماری» و «مخمل آبی» می‌شود. با این حال نمی‌شود‌ بخش مهمی از هویت این مجموعه بازی را جدا از فرهنگ ژاپنی و قصه‌های کهن ترسناک آن دیار پر از داستان‌های غریب دانست. موضوعیت شهری جدا افتاده و نفرین شده ‌بخش اصلی ماهیت مجموعه‌ سایلنت‌هیل را تشکیل می‌دهد. این شهر از جهان‌بینی داستان‌های ترسناک قدیمی ژاپنی در مورد برزخ و درهم کنش جهان‌های ارواح و جهان‌های فیزیکی سرچشمه گرفته است. از طرف دیگر در داستان‌های ترسناک ژاپنی همیشه پای مه و محیط‌های جدا افتاده از زندگی و تمدن بشری در میان است. البته شاید قیاس خوبی نباشد ولی صحنه‌ ظهور جادوگر پیر بر «واشیزو» ضدقهرمان داستان فیلم «سریر خون» آکیرا کوروساوا نمونه‌ خوبی برای توصیف چنین فضایی است. در جنگلی مه گرفته و در موقعیتی غریب، جادوگری پیر، در حال ریسیدن نخ ظاهر می‌شود و یک پیشگویی از آینده‌ ضدقهرمان می‌گوید و قصه را به سمت و سویی ماورایی هدایت می‌کند. صحنه طوری است که گویی ضدقهرمان تمام اینها را در خوابی آشفته می‌بیند. اتمسفر شهر سایلنت‌هیل نیز چنین موقعیتی را بازتاب می‌دهد؛ جهانی گرفتار در پیله‌ کابوس‌وار نفرین و برزخی بی‌پایان.

ترس روانشناختی، تعلیق و وحشت فراطبیعی، هر 3 در جهان سایلنت‌هیل موضوعیتی مهم و آشکار دارند. بعید است کسی بتواند بیش از یک ساعت در جهان دهشتناک بازی دوام بیاورد؛ مگر اعصابش از فولاد باشد! دلیلش این است که جهان برزخ‌وار قصه، در شهری جریان دارد که ظاهرا مثل باقی شهرهای جهان است ولی خالی از زندگی، نشاط و رنگ. چنین قالبی خالی، مرگ هدیه می‌دهد و یادآور نابودی و پوچی خالص است. اصلا کارکرد ترس روانشناسانه، نقبی به افسردگی و فرار انسان از تنهایی و رنج هم می‌زند. چیزی که در کلیت قصه‌ سایلنت‌هیل‌ها، نه فقط برای شخصیت اصلی که برای خود بازی‌کننده به هدف اصلی بدل می‌شود؛ گریختن از کابوس و رسیدن به جهانی روشن و واقعی است.

در بخشی از شناسنامه‌ داستان‌های ترسناک ژاپنی به موجوداتی اشاره می‌شود که یوکای نام دارند. اشباحی که برای گرفتن انتقام از مردم بدکار به دنیای فیزیکی بازگشته و روزگار را برای آنها سیاه می‌کنند. در سایلنت‌هیل‌ بخش عظیمی از دشمن‌ها چنین ویژگی‌ای دارند. یوکای‌های سایلنت‌هیل درست مانند یوکای‌های تصویرگری‌های ژاپنی، موجوداتی کریه، انسان‌های تغییر شکل داده و زشت‌رو هستند. پرستارانی که صورت ندارند، مردانی که فقط پاهایی هستند که از کمر به دوپای دیگر وصل شده‌اند، هیولاهایی با پاهای ورم‌کرده و بزرگ که هرکدام، داستان یک انسان گناهکار را بازتاب می‌دهند. تمام دشمن‌های بازی‌های سایلنت‌هیل به نوعی انسان‌های در حال عقوبتی هستند که به فرمی از هم دریده تغییر هویت داده‌اند و در عین اینکه شخصیت اصلی داستان را اذیت می‌کنند، خود نیز عقوبت می‌شوند و عذاب می‌کشند. در این مجموعه خیلی واضح می‌شود، گونه‌های مختلفی از موجودات ترسناک اساطیری ژاپنی را دید؛ مانند اونریوها (ارواح انتقام‌جوی ژاپنی) یا اوباکه‌ها که توانایی تغییر شکل دارند و به شکل کلی یوری‌ها، اشباح انتقام‌جوی عقوبت‌گر ظاهر می‌شوند. در واقع اصلی‌ترین تطابق موضوعیت داستان‌های اساطیری ژاپنی و سایلنت‌هیل به عنصر انتقام بازمی‌گردد. اونریوها، یا همان ارواح انتقام‌جو، در واقع ارواح زنانی هستند که در جهان فیزیکی ضعیف بوده و مورد ظلم واقع شده‌ و مرده‌اند. حال آنها برای گرفتن انتقام در قالبی بسیار قدرتمند و گاهی شرور به دنیای فیزیکی یا میانه بازگشته‌اند. در سایلنت‌هیل، انتقام زنانی که ظالمانه مرده‌اند، ‌بخش مهمی از داستان را سر و شکل می‌دهد. دختری که برای خشنودی خدایان قربانی شده و حالا شهر و ساکنانش را به آن وضعیت برزخی سوق داده است. ‌بخش بزرگی از قصه‌های ترسناک ژاپنی به همین داستان‌ها ربط پیدا می‌کنند؛ انتقام عمومی فجیع کسی که به او ظلمی روا شده از ساکنان محلیِ نفرین‌شده‌ای که به او ظلم کرده‌اند حتی ماهیت اصلی یکی از دشمن‌های مهم بازی که او را با نام «کله هرمی» (Pyramid Head) می‌شناسیم، همین عقوبت کردن است. مردی بلندقد با کلاه‌خودی مثلثی شکل و زنگ‌زده روی سرش و پیشبندی خونی و ساطوری عظیم که به دنبال خودش می‌کشاند و با آن گناهکاران شهر را عقوبت می‌کند. طراحی این دشمن هراس‌انگیز نیز بسیار به طراحی‌های مینیاتورهای ترسناک ژاپنی شباهت دارد و خون را در رگ‌ها منجمد می‌کند!

ایچیکوتسو

در بخشی از قطعات موسیقی بازی Silent hill4: The Room دوازده قطعه وجود دارد که در پس‌زمینه‌ای از موسیقی آکیرا یامائوکا، قصه‌های ترسناک ژاپنی را به کمک یک راوی خوش‌بیان، بازگو می‌کند. همین مورد ما را به این امر مهم واقف می‌کند که همه چیز در نهایت، یک قصه‌ ترسناک ژاپنی است که در مدیومی جدید و با کمک فناوری، تبدیل به یک کایدان قابل بازی شده است!

انتهای پیام/

 

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

تلگرام گوگل پلاس لینکدین