حالت شب
منو
موضوعات
banner
Tahririe

وارونگی زمان و پارادوکس پدربزرگ

1598683220 Why you should watch Tenet in the cinema even if

اندازه فونت:

کیوان اولی‌زاده

تصور کنید به گذشته سفر می‌کنید و پدربزرگ خود را پیش از این‌که با مادربزرگ شما ازدواج کند به قتل برسانید، در آن صورت شما متولد نمی‌شوید، بنابراین نمی‌توانید به گذشته سفر کرده و پدربزرگ خود را به قتل برسانید و این یعنی سفر به گذشته غیرممکن است. این پاردوکس به پارادوکس پدربزرگ معروف است که در فیلم جدید کریستوفر نولان به چالش کشیده شده است. در ادامه به تحلیل این شاهکار جدید نولان می‌پردازیم.

فیلم انگاشته به کارگردانی نولان در سال 2020 و در بحبوحه ویروس کرونا با چند بار تأخیر بالاخره به اکران درآمد تا عاشقان فیلم‌های نولان پس از 3 سال مجدداً به تماشای شاهکاری دیگر از این کارگردان خوش سلیقه سینمای جهان بنشینند. پیش‌بینی می‌شد که این فیلم بتواند رکود حاکم بر سینمای جهان را بشکند و مردم را مجدداً به سینما‌ها بکشاند. پرخرج‌ترین فیلم نولان که حدود 200 میلیون دلار هزینه داشته را می‌توان یکی از پیچیده‌ترین و گنگ‌ترین فیلم‌های این کارگردان دانست. این فیلم در 7 کشور از جمله امریکا، ایتالیا، هندوستان و دانمارک فیلم‌برداری شده است. فروش جهانی این فیلم تا این لحظه حدود 350 میلیون دلار است که برای فیلمی با این مقدار هزینه یک فروش متوسط محسوب می‌شود و کمپانی برادران وارنر از فروش جهانی فیلم آنچنان راضی نیستند و با آمار فروش فیلم می‌توان به این نتیجه رسید که حتی فیلم جذاب نولان هم نتوانست مردم دنیا را در شرایط ویروس کرونا به سینماها بکشاند.

  فیلم‌نامه پیچیده همراه با نکات فیزیکی و کوانتومی که در فیلم و در چند جا به آن اشاره می‌شود، باعث می‌شود که بیننده مانند دیگر فیلم‌های نولان در تکاپوی فهمیدن داستان فیلم قرار گیرد. خلاصه فیلم به این‌گونه است که یک مأمور مخفی (که حتی نامش نیز در فیلم نامشخص است و فقط خود را قهرمان معرفی می‌کند)، که نقشش را جان دیوید واشنگتون بازی می‌کند، درصدد جلوگیری از یک فاجعه جهانی است و آن فاجعه نابودی دنیا توسط یک فرد روسی با نام ساتور (کنت برانا) است. در این مأموریت از دوست صمیمی خود (رابرت پتینسون) که در آینده وی را استخدام کرده کمک می‌گیرد. در لابه‌لای این عملیات، قهرمان فیلم وارد یک رابطه می‌توان گفت احساسی با زن ساتور (الیزابت دبیکی) می‌شود و این رابطه ماجرای نابودی دنیا را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و در نهایت قهرمان و دوستش موفق به جلوگیری از نابودی دنیا می‌شوند.

اما نکته علمی و بسیار هوشمندانه که نولان در فیلم جدید خود از آن استفاده می‌کند، نظریه فاینمن در مورد وارونگی ذرات است. بر اساس این نظریه الکترون‌های یک ماده می‌توانند در جهت عکس نیز حرکت کنند و تشخیص این وارونگی سخت و غیرممکن است. ساتور ماشینی را طراحی کرده است که می‌تواند اجسام را به وسیله این ماشین به اجسامی با خاصیت وارونگی تبدیل کند و همچنین یک الگوریتم کلی برای تمام جهان در دست ساتور است که اگر آن را اجرا کند کل جهان وارونه شده و یک درهم‌تنیدگی به وجود می‌آید که موجب نابودی دنیا می‌شود. استفاده از این اصل و به چالش کشیدن پاردوکس پدربزرگ اساس اصلی فیلم‌نامه انگاشته محسوب می‌شود که به گفته نولان 5 سال طول کشیده است تا داستان نهایی فیلم توسط وی نوشته شود.

 فیلم جدید نولان سرشار از نکات علمی و فیزیکی جذاب است که هر بیننده‌ای را راغب می‌کند به اطلاعات بیشتری در مورد نظریه‌های فیزیکی عنوان شده در فیلم دست پیدا کند. از نظر فنی این فیلم چیزی فراتر از خارق‌العاده است به طوری که می‌توان پیش‌بینی کرد چندین مورد از اسکار‌های فنی سال 2020، از جمله میکس صدا، تدوین صدا، فیلم‌برداری، تدوین، طراحی صحنه و موسیقی متن، احتمالاً نصیب فیلم جدید نولان شود یا حداقل در بخش‌های عنوان شده کاندید جایزه اسکار شود. صحنه استفاده از یک هواپیمای بوئینگ 747 و کوبیدن این هواپیما به یک ساختمان یکی از زیباترین صحنه‌های فیلم‌برداری شده در انگاشته محسوب می‌شود. یکی از نقد‌های منفی وارده به فیلم نولان، پیچیدگی بیش از حد فیلم‌نامه آن است به طوری که بیننده با چندین بار دیدن این فیلم نیز همچنان نکات گنگی را در ذهن خود دارد و جوابی برای آن پیدا نخواهد کرد. موسیقی این فیلم برخلاف اکثر فیلم‌های نولان توسط هانس‌زیمر انجام نشده است، بلکه این بار توسط دوست این موسیقی‌دان نام آشنای سینمای دنیا یعنی لودویگ‌گورانسون که برای موسیقی فیلم پلنگ‌سیاه جایزه اسکار را نیز دریافت کرده انجام شد. موسیقی فیلم از ابتدا به پیچیدگی و هیجان‌انگیزتر شدن و دلهره‌آورتر شدن فیلم می‌انجامد و هدف نولان نیز از موسیقی متن این فیلم همین بوده است.

 سکانس‌های پشت سر هم و سریع از خاصیت‌های فیلم‌های نولان محسوب می‌شود که این فیلم نیز مستثنی از این خاصیت نیست و تدوین این سکانس‌های سریع به خوبی و به صورتی چشم‌نواز توسط جنیفر لیم انجام شده است. سکانس آخر فیلم که به گفته نولان یکی از بزرگترین لوکیشن‌های فضای باز در تاریخ سینماست، با صحنه‌های وارونگی زمان و لشکری صدها نفره از سربازها که به دو گروه قرمز و آبی تقسیم شده‌اند تا یک عملیات گازانبری را انجام دهند، به قدری جذاب و دیدنی فیلم‌برداری شده است که به مدت 20 دقیقه آنچنان شما را سر جای خود میخکوب می‌کند که حتی نفس کشیدن هم از یادتان می‌رود. برای ساخت این سکانس، شهر متروکه‌ای که در فیلم وجود دارد به صورت واقعی و در صحرای کالیفرنیا ساخته شده است و خبری از جلوه‌های ویژه و پرده سبز سینما نیست و این امر است که این سکانس را به یکی از عظیم‌ترین سکانس‌های تاریخ سینما تبدیل کرده است. به گفته نولان بسیاری از سکانس‌های فیلم یک بار به صورت رو به جلو و یک بار به صورت رو به عقب (خاصیت وارونگی اشاره شده در فیلم) فیلم‌برداری شده است و خبری از رو به عقب بردن سکانس توسط جلوه‌های ویژه و تکنیک‌های سینمایی نیست.

 جان دیوید واشنگتن و رابرت پتینسون به خوبی از عهده نقش خود برآمده و با بازی درخشان خود به زیبایی فیلم کمک شایانی کرده‌اند. البته مگر می‌شود نولان کارگردان یک فیلم باشد و بازیگران نقش خود را به خوبی ایفا نکنند!!!

کاگردانی فیلم نیز در سطح بسیار بالایی قرار دارد به گونه‌ای که به گفته خود نولان اکثر صحنه‌های فیلم به صورت واقعی فیلم‌برداری شده است و نولان اعتقادی به استفاده از پرده سبز تا جایی که ممکن بوده، نداشته است از جمله صحنه عظیم و پرهزینه برخورد هواپیمای بوئینگ 747 به یک ساختمان در فرودگاه.

در کل فیلم جدید کریستوفر نولان سرشار از صحنه‌های اکشن و دلهره‌آور و جذاب است که با استفاده از خاصیت وارونگی جذابیت این صحنه‌ها برای بیننده چندین برابر می‌شود. تنها نکته منفی فیلم، مربوط به فیلم‌نامه آن است که دارای نکات گنگ و پیچیدگی زیاد است که برخلاف دیگر فیلم‌های نولان نمی‌توان جواب قانع‌کننده‌ای برای قسمت‌هایی از آن پیدا کرد، حتی با چندین بار دیدن فیلم!!

انتهای پیام/

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

تلگرام گوگل پلاس لینکدین