علی پروهان
احتمالاً همه ما در زندگی خود با موقعیتهایی روبهرو بودهایم که در آن فردی به واسطه مشکلات و اتفاقات زندگی خود دچار افسردگی، غم و ناامیدی بوده باشد. در چنین مواقعی عموماً اولین اقدام دلداری دادن و صحبت از آیندهای روشن یا اتفاقات خوب خواهد بود؛ تلاشی جهت نشان دادن نیمه پر لیوان، امید به آینده و رفع تمامی مشکلات اما آنچه که تحقیقات طولانیمدت و کوهورت (آیندهنگر،cohort ) گروهی از روانشناسان و روانپزشکان در دانشگاه نیویورک نشان داد، مؤید این است که شاید مثبتاندیشی در کوتاهمدت اثر مثبتی بر فرد داشته باشد اما در طولانیمدت تأثیرات وخیمی بر عملکرد انسانها خواهد داشت.
امروزه بسیاری از مردم جهان بر این باورند که روانشناسی عامهپسند و صنعت دوازده میلیارد دلاری خودیاری میتواند، ما را دگرگون کند. به این صورت که «تفکر مثبت میتواند روحیه ما را بهبود ببخشد و منجر به تغییرات اساسی در زندگیمان شود.» راندا برن، نویسندهای که در زمینه خودیاری قلم میزند، در کتاب خود، تعلیمات سرّی روزانه (۲۰۰۸) مینویسد: «هر چیز بزرگی که میخواهید، هماکنون برایش شادمانی کنید، مثل اینکه به آن دست یافتهاید.» اما نتایج تحقیقات صورت گرفته در اینباره جمله فوق را تأیید نمیکند. افراط در پروازهای مثبت و غیرمستقیمِ خیال همیشه به نفع ما نیست. ممکن است تفکر مثبت در کوتاهمدت باعث شود احساس بهتری داشته باشیم اما در درازمدت، ریشه انگیزه ما را میخشکاند. ما را از رسیدن به اهداف و آرزوهایمان بازمیدارد و با احساس ناامیدی، شکست و جاماندگی رها میکند. اگر واقعاً میخواهیم در زندگیمان روبهجلو حرکت کنیم، با جهان درآمیزیم و احساس باانرژی بودن بکنیم، لازم است از تفکر مثبت فراتر برویم. همانطور که از موانع بر سر راه عبور میکنیم. با مرتبط کردن رؤیاهایمان به واقعیت میتوانیم عظیمترین انرژیهایمان را آزاد کنیم و در زندگیمان بهطور قابلتوجهی پیشرفت کنیم.
ادامه این مطلب را میتوانید را شماره 690 (فروردین ماه 1400) مجله دانشمند بخوانید