انسیه حیدری
یک موجود سایبورگ ترکیبی تفکیکناپذیر از ارگانیسم و ماشین است. در مقالات چند ماه اخیر از چشمانداز انسان امروزی درباره این مخلوق هیبریدی حرفهایی زدیم و او را پساانسان نامیدیم. اینک میخواهیم درباره شهر به عنوان یک موجود سایبورگ حرف بزنیم.
در دهههای اخیر از سوی اندیشمندان علوم جغرافیا، جامعهشناسی، اقتصاد، جمعیتشناسی و برخی علوم دیگر، تعریفهای متعددی از شهر ارائه شده است. مورخان، شهر را با توجه به قدمت آن تعریف میکنند. از نظر اقتصاددانان، شهر جایی است که معیشت غالب ساکنان آن بر پایه کشاورزی نباشد. جمعیتشناسان نیز تعداد جمعیت یک نقطه را، ملاک شهر بودن آن میدانند. برخی جامعهشناسان شهر را محل تمرکز جمعیت، ابزار تولید و برآوردهسازی نیازها میدانند. به هر کدام از تعاریف ذکر شده که بنگریم، شهر ارگانیسمی زنده به نظر نمیرسد. در این مقاله خواهیم دید که ما کنار و یا درون یک ارگانیسم بسیار بزرگ زنده، زندگی میکنیم.
شهر از شبکههای متراکمی از فرآیندهای اجتماعیـاکولوژیکی ساخته شده که همزمان انسانی، ماشینی، اطلاعاتی و سایبرنتیکی، فرهنگی و ارگانیک است. شبکههای پیچیده برق، آبرسانی، حملونقل، مواد غذایی، وسایل نقلیه، لولههای تهویه هوا، انتقال پول و شبکههای متعدد اطلاعات و نیروی کار تنها بخشی از زیرمجموعههای درون شهرند که در آن حرکت کرده و در رفتوبرگشتها، شهر را که چیزی نیست جز محیط اجتماعیـاکولوژیکیِ پیوسته در تغییر، دگرگون میکنند. درهمآمیزی شبکههای متعدد، زندگی مدرنِ مخلوطی را میسازد که از ترکیب اجزایش، فضای اجتماعیـاکولوژیکی خاصی ایجاد میشود؛ فضایی که طبیعت، جامعه، علم و فناوری را در قامت یک کل عمیقاً ناهمگون، پرتناقض و گاهی پرتنش درهم میبافد. کمتر پیش میآید به شهر به عنوان یک فرآیندِ تولید اکولوژیک فکر کنیم که از خلال مجموعه مشخصی از فرآیندهای فناورانه و اجتماعی سر و شکل گرفته است. فرآیندهایی که به شهر شکلی مشخص و خاص میبخشند.
ادامه این مطلب را در شماره 690 (فروردین 1400) مجله دانشمند بخوانید