حالت شب
منو
موضوعات
banner
Tahririe

سرزمین آوارگان قیام بی‌فرجام علیه نظام سرمایه‌داری

365

اندازه فونت:

کیوان اولی‌زاده

بی‌شک، سفر کردن یکی از لذت‌های زندگی برای هر انسانی است. تماشای مکان‌های دیدنی، آثار باستانی، مناظر طبیعی، جاده‌های ساخت بشر و شهرهایی که شاید هیچ‌وقت ندیده‌ایم، قطعا با زیبایی همراه است. اما اگر این سفر از روی اجبار باشد، داستان متفاوت شده و شاید کمی تلخ شود. «سرزمین آوارگان» عنوان فیلمی است که به موضوع سفر یک انسان در جاده‌ها می‌پردازد اما سفری متفاوت و از روی اجبار. در آستانه عید نوروز و با امید به پایان همه‌گیری کرونا و از سرگیری مسافرت‌های نوروزی، شما را به خواندن ادامه مطلب دعوت می‌کنم تا نقد کوتاهی به فیلم سرزمین آوارگان با موضوع سفر داشته باشیم.

سرزمین آوارگان (Nomadland) فیلمی در ژانر درام-مستند به کارگردانی کلویی ژائو، کارگردان جوان و خوش‌سلیقه چینی‌تبار است. این فیلم، محصول سال 2020 کشور ایالات‌متحده آمریکاست که برای اولین‌بار در جشنواره فیلم ونیز به نمایش در‌آمد و توانست جایزه شیر طلایی بهترین فیلم این جشنواره را کسب کند. فیلم جدید کلویی ژائو یکی از بخت‌های اصلی کسب جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین بازیگر نقش اول زن در سال 2020 است.

این فیلم، داستان زنی را به نام فرن (فرانسیس مک دورمند) روایت می‌کند که پس از بحران اقتصادی آمریکا، کار، همسر و حتی منزل خود را از دست داده است و به نوعی آواره می‌شود. فرن تصمیم می‌گیرد که ادامه مسیر زندگی خود را در جاده‌ها و با سفر کردن بگذراند. اما سفری که در ابتدا از روی اجبار بوده است در ادامه به لذت تبدیل می‌شود. این فیلم به طور آشکار، انتقادی به نظام سرمایه‌داری حاکم بر کشور آمریکا و به نوعی همه کشور‌های دنیاست. هنگامی که فرن و همسرش به واسطه بحران اقتصادی و تعطیل‌شدن کارخانه گچ در ایالت نوادا کار و آشیانه خود را از دست می‌دهند، به نوعی کل زندگی خود را رو به نابودی می‌بینند. بعد از مدتی فرن همسر خود را نیز از دست می‌دهد. به چندین شرکت کاریابی مراجعه می‌کند اما کار ثابتی به وی نمی‌دهند. حتی بیمه نیز از دادن حق بیمه بیکاری به وی سر باز می‌زند. بنابراین فرن تصمیم می‌گیرد به شکل آواره در ون خود زندگی کند.

این فیلم روایت زندگی واقعی آوارگانی است که در حال حاضر نیز در آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی، در جاده‌ها، بیابان‌ها و جنگل‌ها، تنها با داشتن یک ون و ابتدایی‌ترین وسایل، زندگی می‌کنند. روایتی تلخ و کمتر دیده شده از کشور رویاها یعنی آمریکا. این فیلم بارها مخالفت خود را با نظام ‌سرمایه‌داری نشان می‌دهد. از سکانس جمع‌شدن همه آوارگان در یک کمپ و سخنرانی علیه دلار تا جمع‌شدن تعدادی سرمایه‌دار در خانه خواهر فرن و نقد آشکار فرن به سرمایه‌‌داری آنها.

کلویی ژائو به عنوان کارگردان و جیمز ریچارد به عنوان مدیر فیلم‌برداری چنان هنرمندانه زوایای دوربین را در این فیلم تنظیم کرده‌اند‌، به قدری زیبا لرزش‌هایی را به لنز دوربین داده و مناظر را آنچنان زیبا و جذاب به تصویر کشیده‌اند که بیننده حس همراهی با فرن را در تک‌تک سکانس‌ها لمس می‌کند. در واقع این نوع فیلم‌برداری به مستندگونه شدن فیلم بسیار کمک کرده است.

فرانسیس مک‌دورمند که 2 بار برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن و گلدن‌گلوب شده است، امسال نیز با بازی درخشان در این فیلم از بخت‌های اصلی تصاحب این جایزه به شمار می‌رود. مک‌‌دورمند به حدی با شخصیت فرن عجین شده که گویی زندگی واقعی خود را بازی می‌کند. نکته قابل توجه حضور بازیگرانی ا‌ست که برای اولین‌بار جلوی دوربین قرار می‌گیرند. با این حال ژائو به حدی عالی از آنها بازی گرفته است که گویی سال‌ها در هالیوود بازی کرده‌اند. پس می‌توان گفت کارگردان جوان چینی‌تبار به خوبی از عهده وظیفه خود در این فیلم برآمده است. یکی از مهم‌ترین پیام‌های فیلم، حس همدلی بین انسان‌هاست. در این فیلم بارها انسان‌های آواره با هم مواجه می‌شوند و هربار به نوعی به یکدیگر کمک می‌کنند. انگار که اگر انسان‌ها از زندگی مادی خود دورتر ‌شوند، انسانی‌تر رفتار می‌کنند.

تنهایی یکی از پیامد‌های اصلی جهانی‌شدن و نظام ‌سرمایه‌داری‌ بوده و در فیلم به این پیامد نیز بارها اشاره شده است. یکی از زیباترین اشاره‌ها به این مسئله در سکانس سال نو میلادی ا‌ست. در این سکانس فرن تنها در ون خود نشسته، کلاهی به سر گذاشته و در تنهایی، سال نو میلادی را جشن می‌گیرد و بارها می‌گوید سال نو مبارک؛ سکانسی زیبا و سرشار از احساس و حرف.

موسیقی در این فیلم چیزی فراتر از احساس را به بیننده منتقل می‌کند. لودیکو اناودی به قدری زیبا موسیقی این فیلم را تنظیم کرده که غیرممکن است بیننده با این موسیقی و هماهنگی آن با صحنه‌ها ارتباط برقرار نکند. اکثر موسیقی این فیلم تنها توسط پیانو نواخته شده که تخصص اصلی اناودی است.

پیام اصلی فیلم، لذت بردن از زندگی در هر شرایطی است. سوانسکی یکی از آورگان فیلم که به بیماری سرطان مبتلاست این پیام را به خوبی منتقل می‌کند. او که هشت ماه بیشتر زنده نیست به جای بستری شدن در بیمارستان ترجیح می‌دهد در این مدت باقی‌مانده نیز از زندگی خود لذت ببرد که بیانگر نگاه ویژه‌ای به زندگی است.

شاید تنها نقد وارد به این فیلم، امتناع فرن از زندگی‌کردن در یک خانه و داشتن امکانات رفاهی است. فرن گاهی اوقات به حدی به تنهایی و زندگی در ون خود عادت داشت که راحت زندگی‌کردن برایش سخت شده بود. اما در واقعیت کمتر انسانی است که به داشتن امکانات رفاهی عادت نداشته باشد. در این فیلم کلویی ژائو ضمن وارد کردن نقدی تند به نظام سرمایه‌داری به این نکته اشاره می‌کند که آوارگان آمریکا از شرایط زندگی خود راضی‌اند. در حالی که در واقعیت چنین به نظر نمی‌رسد.

در کل، فیلم سرزمین آوارگان یکی از فیلم‌های جذاب و پر از احساس امسال است که شانس زیادی برای کسب جوایز سینمایی دارد. بیننده فیلم می‌تواند از تک‌تک سکانس‌ها، مناظر، دیالوگ‌ها، فیلم‌برداری، بازی خوب بازیگران بی‌تجربه و موسیقی جذاب فیلم لذت ببرد و در آخر حس زیبایی را تجربه کند.

انتهای پیام/

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

تلگرام گوگل پلاس لینکدین