حالت شب
منو
موضوعات
banner
Tahririe

داستان‌های جالب‌تر را دیرتر باور کن!

EOJQt7JWoAAJR4T

اندازه فونت:

مازیار موسوی

در ترافیک سنگین صبحگاهی گیر کرده‌ای و حس می‌کنی برای چندمین بار دیرتَر از آنچه ‌که باید به محل کارت می‌رسی. با کلافگی به چراغ ترمز ماشین جلویی زل زده‌ای و گفتگوی خودت را با کارفرمای محترم پیش‌گویی می‌کنی:

-         عجب... باز که دیر اومدید؟

-         باور بفرمایید ۵۰ دقیقه توی ترافیک گیر کرده بودم!

با خودت می‌گویی که این کلیشه‌ای‌ترین دیالوگ میان کارمند و کارفرما را کمتر کَسی باور می‌کند! این‌جاست که یا تصمیم می‌گیری با صداقت (و ناامیدی)، داستان بی‌مزه‌ «در ترافیک ماندگی» را تعریف کنی؛ یا زمان باقی‌مانده تا رسیدن به سامانه‌ حضور و غیاب را صَرفِ خلقِ یک داستان هیجان‌انگیز ‌کنی، به امید این که حضار کمی مشتاق‌تر (و شاید همدِلانه‌تر) با موضوع برخورد کنند. شاید چند ساعت بعد از سَرِهَم کردن چنین داستان بی‌سروتَهی پشیمان شوی، ولی با خودت بگویی «به هر حال راستش را هم هیچ‌کسی باور نمی‌کرد...»!

ادامه این مطلب را در شماره بهمن ماه 99 مجله دانشمند بخوانید

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

تلگرام گوگل پلاس لینکدین