علیرضا حاتمی
روزنامهنگار و پژوهشگر رسانه
در فکر انتخاب موضوعی از میان مباحث داغ این روزهای شبکههای اجتماعی و استفاده از کلان داده در این شبکهها که بیارتباط با موضوع پرونده این ماه مجله دانشمند نباشد، بودم که متوجه وجود دو روز مهم در تقویم آذرماه شده و نتوانستم بیتفاوت از کنارشان گذر کنم؛ روز دانشجو و روز پژوهش!
با علم به مطالب مفیدی که همکاران تحریریه دانشمند در حوزه کلان دادهها برایتان فراهم آوردهاند، ترجیحام در این یادداشت استفاده از فرصت مناسبتهای پیش آمده و نگاهی بر سیستم آموزش عالی کشور از منظر دو کلیدواژه دانشجو و پژوهش است!
نیک میدانیم دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در هر کشوری جایگاه بسیار مهمی در توسعه و پیشرفت داشته و اثرگذاری گستردهای بر ابعاد و نهادهای مختلف اقتصادی، سیاسی، صنعتی و غیره در جامعه دارند. علاوه بر تربیت نیروی متخصص برای بازار کار، دانشگاهها باید برای مشکلات خرد و کلان کشور نیز چارهاندیشی کنند و در یک کلام کلیشه نیست بگوییم مسیر پیشرفت ملتها از دانشگاهها میگذرد.
پژوهش مهمترین ابزار دانشگاهها برای تولید علم و کمک به حل مسائل جوامع بوده و انواع مقالات، پایاننامهها و رسالههای دانشجویی از قالبهای مختلف ارائه نتایج پژوهشی است. نگاهی به آمار تعداد مقالات کشورمان در پایگاههای استنادی و مجلات بینالمللی نشان از رشد و پیشرفت قابل ملاحظهای دارد. به گونهای که بر اساس آمار پایگاه اطلاعرسانی «اسکوپوس» ایران در سال 2019 رتبه پانزدهم جهان در تولید مقالات علمی را داشت. آمار تعداد بالای دانشجویان و فارغالتحصیلان تحصیلات تکمیلی در کشور نیز نشان از فراوانی پایان نامهها و رسالههای دانشجویی دارد. با وجود دلگرمکننده بودن این اعداد و ارقام سؤال اساسی اینجاست که این جایگاههای رفیع علمی در جهان، چه زمانی میخواهد به رشد شاخصهای صنعتی، اقتصادی و رفاهی و ... در کشورمان کمک کند؟ آیا به همان نسبت رشد علمی، توانستهایم رشد اقتصادی، رشد شاخصهای رفاهی و صنعتی داشته باشیم؟ به هیچ وجه تلاش پژوهشگران، دانشجویان و اساتید کشورمان را زیر سؤال نمیبریم و هدف تلنگری برای بهبود وضعیت است، بیشک دستیابی به چنین رشد علمی در جهان خود به اندازه کافی موفقیت بزرگی است و نشان از جای امیدواری دارد.
اما باید به ریشه مشکلاتی که باعث میشود این پژوهشهای علمی آنطور که باید نتواند در راستای رسالت دانشگاهها به کمک ابعاد مختلف زندگی مردم کشورمان بیاید، پرداخت. عدم تمایل صنعت به ارتباط با دانشگاه، عدم اختصاص بودجه لازم به پژوهشهای کاربردی و مشکلات سیاستگذاری آموزشی را که کنار بگذاریم، سایه بخشنامهها وآئیننامههای مقالهمحور و اجبار دانشجویان و اساتید به ارائه مقالات بیشتر در دانشگاهها معضل به مراتب بزرگتری است که زیر چتر زور سیستم آموزشی کشورمان احساس میشود. نتیجه این نوع اجبارهای بیتدبیر میشود انبوه مقالات و پژوهشهایی که صرفاً کمیت را بالا میبرند! و در بسیاری موارد کاربردی نداشته و نیازی از جامعه را هم نمیتوانند حل کنند.
در یک مصداق ساده آئیننامه ارتقاء اساتید که ملاک سنجش عملکرد اساتید دانشگاهی است، تمرکز و امتیازهای ویژهای برای تعدد مقالات علمی در نظر میگیرد و اساتید را راغب به بالا بردن تعداد مقالات میکند. از طرفی بخشنامهها و کریکولومهای آموزشی در مقطع تحصیلات تکمیلی هم دانشجو را اجبار به ارائه مقالات در مدت محدود برای اتمام تحصیل میکند. این مسائل زمانی که زیرساختهای لازم از نظر بودجه، زمان و امکانات وجود نداشته باشد به وضعیت نامناسبی میانجامد و اساتیدی که باید روی تربیت دانشجو به عنوان یک متخصص تمرکز کنند بیشتر روی بارآوردن یک مقالهنویس حرفهای تلاش میکنند. همه اینها هم دست به دست هم میدهند تا تعداد مقالات و پژوهشهای غیرکاربردی که زمان و تلاش چندانی برای ارائه آنها صرف نشده بیشتر شوند، تازه این جدای از معضلاتی مانند دادهسازی، تقلب و سرقتهای علمی است که متأسفانه نمونههایش در کشور ما کم نیست.
به هر حال امیداورم روزی برسد که مجله دانشمند حول محور اخبار فناوریها و دانش معتبر حاصل از نتایج پژوهشهای داخلی بچرخد و روز به روز علم تولیدی در کشور التیامبخش آسیبهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی باشد که سالهاست گریبانگیر کشورمان شدهاند.
انتهای پیام/